91/3/1
8:8 ص
فرآیند کارساز و ساده تصفیه روح
همنشینى با پاکان، پاکى مىآفریند و بودن با خوبان، خوبى ایجاد مىکند. همراه بودن با مردان خود ساخته، انسان را مىسازد و توجّهاتى که به آنان مىشود، همراهانشان را نیز فرا مىگیرد.
راه براى رسیدن به مقاصد معنوى زیاد است؛ ولى مهمّ این است که کدام یک از راهها نزدیکتر، و انسان را زودتر به مقصد مىرساند.(1)
در این باره، عقاید گوناگون و گفتهها مختلف است. هر گروهى راهى را به عنوان اقرب الطرق پذیرفته و آن را نزدیکتر و سیر در آن را سریعتر و بهتر مىدانند. در این میان برخى مصاحبت با نیکان را اقرب الطرق مىدانند.
آنچه به نظر صحیح مىرسد، اینست که همنشینى با کسانى که خدا را براى خدا مىخواهند نه براى خود و مجالست با آنان که حقیقت ایمان را در خود به مرحله واقعیّت رساندهاند، اثرى فوق العاده دارد.
به این جهت اوّل مظلوم عالم حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام در کلامى دلنشین چنین فرمودهاند:
لَیْسَ شَیْءٌ اَدْعى لِخَیْرٍ وَاَنْجى مِنْ شَرٍّ، مِنْ صُحْبَةِ الْاَخْیارِ.(2) ؛ چیزى نیست که از صحبت اخیار، انسان را بیشتر به سوى خوبی ها بخواند و از بدی ها نجات دهد.
زیرا نشستن در پیشگاه صالحان و شرافتمندان جامعه، براى انسان شرف و هدایت به ارمغان مىآورد؛ دلهاى زنگار گرفته را نورانیّت و صفا مىبخشد و ناخودآگاه انسان را به سوى معنویّت جذب مىکند. حضرت امام زین العابدینعلیه السلام مىفرمایند:
مُجالَسَةُ الصَّالِحینَ داعِیَةٌ اِلَى الصَّلاحِ.(3)
همنشینى با افراد صالح، آدمى را بسوى صلاحیّت دعوت مىکند.
انرژى و نیروهاى معنوى که این گونه شخصیّت ها از آن برخوردارند در همنشینانشان نفوذ کرده و با مرور زمان اعمال و رفتار آنان را تحت سیطره خود درمىآورد.
گاهى نفوذ معنوى آنان در دیگران سریع مىباشد و احتیاج به زمان طولانى ندارد؛ بلکه یک نشست، یک نگاه و یک گفتار فوقالعاده، وضعیّت فکرى و اعتقادى دیگران را تغییر مىدهد و حیاتى جاویدان در آنان ایجاد مىکند.
آرى در مجمع نیکان، دیگران هم عطرآگین شده و به صف خوبان مىپیوندند. روشنائى و صفا، نورانیّت و پاکى پاکان، دیگران را نیز فراگرفته و قلب و جان آلودگان را بسوى خود جذب مىکند.
همنشینى با پاکان، پاکى مىآفریند و بودن با خوبان، خوبى ایجاد مىکند. همراه بودن با مردان خود ساخته، انسان را مىسازد و توجّهاتى که به آنان مىشود، همراهانشان را نیز فرا مىگیرد.
معمولاً افرادى که صاحب یقین مىباشند و داراى اراده و نفوذ هستند، در دیگران بیشتر اثر مىگذارند. و خصوصیّتهاى فکرى و اعتقادى خود را در آنان ایجاد و یا تقویت مىنمایند
این حقیقتى است که در دعاها نیز به آن اشاره شده است. مرحوم شیخ مفید در کتاب مزار، دعائى را نقل کرده و فرموده: مستحبّ است پس از زیارت ائمّه معصومینعلیهم السلام قرائت شود. در قسمتى از آن دعا چنین آمده است:
یا وَلِیَّ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ اِجْعَلْ حَظّی مِنْ زِیارَتِک تَخْلیطی بِخالِصی زُوَّارِک الَّذینَ تَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فی عِتْقِ رِقابِهِمْ، وَترْغَبُ اِلَیْهِ فی حُسْنِ ثَوابِهِمْ.(4)
اى ولى خدا، بهره مرا از زیارتت، مخلوط بودن با زوّار خالص خود قرار ده؛ آن افرادى که از خداوند آزادى آنان را مىخواهى و در داشتن آنان ثوابِ نیک را، به خداوند رغبت نشان مىدهى.
همان گونه که تر و خشک با هم مىسوزند، همان گونه که گلها و خارها از یک چشمه سیراب مىشوند، همان گونه که نگاه هاى مهرآمیزى که باغبان بر گلستان خویش مىافکند، خارهاى باغ را نیز فرا مىگیرد و نسیم عطرآگین گلها، خارها را نیز معطّر مىسازد و همان گونه که گل فروشان گل را با خار مىفروشند و خریداران نیز گل را با خار خریدارى مىکنند، فردى که در خدمت پاکان حضور یافته، از انوار تابناکى که بر آنان مىتابد بهرهمند مىشود.
به این جهت در دعاى بعد از زیارت، خدمت امامعلیه السلام عرض مىکنیم: اى ولىّ خدا؛ این را بهره من از زیارتت قرار ده که در میان زوّار خالص تو و آمیخته با آنان باشم.
مجالست با نیکان، همچون کیمیا است؛ زیرا هالهاى که در اطراف بدن اولیاء خدا وجود دارد، همچون اکسیر که داراى قوّه کاسره است، ضعف و کمبودى را که در شخص مقابل وجود دارد درهم مىشکند؛ به او شهامت خوب شدن مىبخشد؛ به او پر مىدهد تا او را به پرواز درآورد و در فضاى بیکران معنویّت سیر کند و از لذایذ نگفتنى عالمِ معنى بهرهمند شود.
هالهاى که اطراف بدن انسان را فرا گرفته است، عبارت از میدانهاى انرژى است. انسانها به وسیله وجود همین هالهها مىتوانند در اثر همنشینى و مجالست با یکدیگر اثرات مثبت و منفى بر یکدیگر داشته باشند. هاله به خاطر اختلافى که انسانها در اعتقادات و روحیّات دارند از لحاظ کیفیّت و چگونگى، تفاوت فراوان دارد. همین طور از لحاظ مقدار و کمیّت تأثیر گذارى افراد بر یکدیگر اختلاف درجه وجود دارد.
بر اثر مصاحبت و همنشینى و رفاقت، این هالهها با یکدیگر برخورد نموده و خصوصیّات فکرى و اعتقادى افراد به یکدیگر نقل و انتقال پیدا مىکند.
معمولاً افرادى که صاحب یقین مىباشند و داراى اراده و نفوذ هستند، در دیگران بیشتر اثر مىگذارند. و خصوصیّتهاى فکرى و اعتقادى خود را در آنان ایجاد و یا تقویت مىنمایند.
مجالست با افراد معنوى، در خصوصیّات فکرى طرفِ مقابل تحوّل ایجاد مىکند و افکار غیر سالم را تبدیل به اندیشهها و اعتقادات صحیح و انسانى مىگرداند؛ ولى این یک قانون کلّى نیست. به این جهت همان گونه که دین به یک شخصیّت آگاه و عالم دستور مىدهد در میان مردم جاهل و ناآگاه رفته و آنان را به سوى دین و مذهب فرا خواند و آنان را به دستورات حیاتبخش تشیّع آشنا سازد؛ همین گونه فرمان مىدهد از همنشینى با افراد پست و منحرف - اگر رفت و آمد با آنان در او مؤثّر است - دورى جوید.
این وظیفه شخص عالم و آگاه است که تشخیص دهد اثرات مثبت و منفى همنشینى با افراد ناآگاه و ارشاد آنان داراى چه میزانى است؟ آیا او بر دیگران نفوذ مىکند و رفتار و عقاید آنان را به سوى کمال مىبرد، یا روحیّه آنان بر او مسلّط شده و همنشینى با آنان اثرات منفى بر او مىگذارد؟ آیا هالهاى که در اطراف بدن اوست، بر دیگران اثر مىگذارد یا خود تحت تأثیر هاله دیگران قرار مىگیرد؟ از این جهت وظیفه اهل علم است که هم به ارشاد مردم بپردازند و هم توجّه به حالات روحى خود داشته باشند تا تحت تأثیر دیگران قرار نگیرند.
افرادى که مجالست با آنان باعث تعالى روح است
درباره افرادى که معاشرت و همنشینى با آنان، براى پیشرفت و سیر علمى و عملى انسان زیان آور است، به زودى بحث مىکنیم و اینک به ذکر نمونههایى از افرادى که معاشرت با آنان سیر معنوى را سرعت مىبخشد مىپردازیم:
1 - مجالست با علماى ربّانى
از آنجا که مجالست و همنشینى با افراد آثار فراوانى دارد، مخصوصاً اگر انسان احترام و محبّت خاصى براى آنان قائل باشد، پیغمبر اکرمصلى الله علیه وآله وسلم مىفرمایند:
لاتَجْلِسُوا عِنْدَ کلِّ عالِمٍ اِلاَّ عالِمٌ یَدْعُوکمْ... اِلَى الْاِخْلاصِ.(5)
نزد هر عالمى ننشینید! مگر دانشمندى که شما را از ریا باز مىدارد و به سوى اخلاص فرا مىخواند.
شما را به سوى خدا مىخواند؛ به سوى آل اللَّه دعوت مىکند و هدفش از گفتار و راهنمائیش دعوت به سوى خود نیست.
همنشینى و مجالست با این گونه علماى ربّانى در شما اثر مىگذارد و شما را با معارف نورانى اهل بیتعلیهم السلام آشنا مىسازد. آنان قلب شما را با محبّت خاندان وحى پیوند مىزنند و با اعمال ننگینِ منافقان تاریخ، آشنا ساخته و نفرت شما را از آنان بیشتر مىکنند.
مجالست با نیکان، همچون کیمیا است؛ زیرا هالهاى که در اطراف بدن اولیاء خدا وجود دارد، همچون اکسیر که داراى قوّه کاسره است، ضعف و کمبودى را که در شخص مقابل وجود دارد درهم مىشکند؛ به او شهامت خوب شدن مىبخشد؛ به او پر مىدهد تا او را به پرواز درآورد و در فضاى بیکران معنویّت سیر کند و از لذایذ نگفتنى عالمِ معنى بهرهمند شود